شـ ـعر هـ ـ ـاي عاشــــقانه ღ سيب آرزوهايت ღ سازش

شعر عاشقانه واس م اس هاي زيبا وعاشقانه

یکشنبه ۱۵ مهر ۰۳

شـ ـعر هـ ـ ـاي عاشــــقانه ღ سيب آرزوهايت ღ سازش

۴۲۱ بازديد

 

شعرعاشقانه

 

سازش



هر جور مي توني بمون من با تو سازش مي كنم

هر بار مي گفتم نــرو اين بـــار خواهـــش مي كنم


بــا زخـــم تنهاتـــر شـــدن محتــــاجِ تسكينــم نكن

تنهـــاتـــر از مـــن نيـــستــي تنـــهاتر از ايـــنـم نكن



با گريه هــــاي هــر شبـــم دنبــال مـــرهم نيـــستم

ايــــن بـــار بشـــكن بغضـــــمو فــــكرِ غرورم نـــيستم



كـي گفتـه ايـن خواهـش منو تـو چشمِ تو كم مي كنه

ايـــن الـــتماس آخــــرم خيـــلي بـــزرگـــم مــــي كنه



بــاور نــــــكن راضــي بشم چــون "دوستت دارم " بري

اِنــقــد درا رو وا نـــــكن مـــن كــه نمـــي ذارم بـــــــري



يـــك عـمــر مـــن پرپر زدم چـــون درد دوري كــم نبود

اينا كه مي گم يك شب از چيزي كه حس كردم نبود

 

 

جداكننده-متحرك_www.shabhayetanhayi.ir (13)

 

شعرعاشقانه

 

سيب آرزوها

 

شده هرگز دلت مال ِ كسي باشد كه ديگر نيست؟

نگاهت سخت دنبال ِ كسي باشد كه ديگر نيست؟

 

برايت اتفاق افتاده در يك كافه ي ِ ابري

ته ِ فنجان ِ تو فال ِ كسي باشد كه ديگر نيست؟

 

خوش و بش كرده اي با سايه ي ِ ديوار وقتي كه

دلت جويايِ احوالِ كسي باشد كه ديگر نيست؟

 

حواس ِ آسمانت پرت روي ِ شيشه هاي ِ مه

سكوتت جار و جنجالِ كسي باشد كه ديگر نيست

 

شب ِ سرد ِ زمستاني تو هم لرزيده اي هرچند

به دور ِ گردنت شال ِ كسي باشد كه ديگر نيست؟

 

تصور كن براي ِ عيدهـاي ِ رفته دلتنگي

به دستت كارت پستال ِ كسي باشد كه ديگر نيست

 

شبيـه ِ ماهي ِ قرمز به روي ِ آب مي ماني

كه سين ات هفتمين سال ِ كسي باشد كه ديگر نيست

 

شود هر خوشه اش روزي شرابي هفتصد ساله

اگر بغضت لگدمال ِ كسي باشد كه ديگر نيست

 

چه مشكل مي شود عشقي كه حافظ در هواي ِ آن

الا يا ايها الحال ِ كسي باشد كه ديگر نيست

 

رسيدن سهم ِ سيب ِ آرزوهايت نخواهد شد

اگر خوشبختي ات كال ِ كسي باشد كه ديگر نيست

 

جداكننده-متحرك_www.shabhayetanhayi.ir (13)

 

شعرهاي عاشقانه

 

وقتي تو اينجايي

 

 من با تو مي‌مونم اين عين رويامه

وقتي تو اينجايي اين خونه دنيامه



وقتي تو اينجايي لبريزِ تسكينم

پاي تو مي‌شينم دنيامو مي‌بينم



پاي تو وسط بياد دورِ خودم خط مي‌كشم

من براي با تو بودن حاضرم آواره شم



تا صبح بيدارم وقتي تو مي‌خوابي

خورشيد چي مي‌گه وقتي تو مي‌تابي



با من بمون با عشق دور از تو ديوونه‌م

زنجير كن پامو مجنون مجنونم

 

جداكننده-متحرك_www.shabhayetanhayi.ir (13)

 

 

شعرهاي عاشقانه

 

 

«بي تابي»


نميشه جاي خاليت و با هيچكس غير تو پر كرد

نميشه هيچكس جز تو ، تو اين خونه تصور كرد



به جونم مي‌خرم درد و ميگم درد واسه‌ي مرده

نبـــودت يعـــني آرامــش به خـــونه بر نمي‌گرده



دارم مي‌ميرم از فكـــرت كسي فكر مــــن اصلا نيست

كسي كه مي‌ميره واست كسي غير خود من نيست



تــو رفتــي زنـــده‌ام با ايـــن نــفس‌هـــا كه رو تكراره

ببيــــن ايـــن زنــدگي با مـ ـرگ تفاوتــي مـــگه داره


تــو مي ‌رفتــي و مي‌ ديــدم دلت قيد منو مي ‌زد

مي‌ دونستم كه وابستم ولي نه ديگه تا اين حـــد



تمــومـــ آرزوم ايـــنه يـــــكم دلـ ـ ـتنگ مـــن باشي

بفهمــي كـه يكـي اينجاست كه تـــو تموم دنياشي

 

دارم مي‌ميرم از فكـــرت كسي فكر مــــن اصلا نيست

كسي كه مي‌ميره واست كسي غير خود من نيست



تــو رفتــي زنـــده‌ام با ايـــن نــفس‌هـــا كه رو تكراره

ببيــــن ايـــن زنــدگي با مـ ـرگ تفاوتــي مـــگه داره

 

 

  جداكننده-متحرك_www.shabhayetanhayi.ir (13)

 

 

شعرهاي عاشقانه

 

مادر زيبامه

 

تمام قشنگياي دنيا تو چشماته

همه آرزوي من خنده روي لبهاته

 

تو تمام دلخوشيمو ضربان قلبمي

با تو زندگيم شيرينه و ندارم هيچ غمي

 

اون كه زندگيمه و تموم دنيامه

دليل بودنـمــه مادر زيبامه

 

همه ي دنيامو ميدم واسه يك لحظه بخند

عشق تو زيباترين عشقي كه ميخوامــه

 

مثل يك روياي شيرين توي شبهامي

تمام بهونه ي خنده رو لبهامي

 

مثل پرواز قشنگ قاصدك آرومي

دنيارو به پات ميريزم بس كه تو خانومي

ماچبغلقلب

 

جداكننده-متحرك_www.shabhayetanhayi.ir (13)

 

شعرهاي عاشقانه

 

سرت رو برنگردوندي

 

سرت رو برنگردوندي ببيني داره دنيا سرم آوار ميشه

چقدر اين صحنه ي تاريك رفتن داره تو زندگيم تكرار ميشه

 

سرت رو برنگردوندي ببيني چقدر خواهش توي چشمام دارم

ببيني كاري از من بر نمياد به جز اين كه ازت چشم بر ندارم

 

مي بيني چي به روزم عشق آورد مني كه گرگ بارون ديده بودم

تموم لحظه ي هاي اين عذاب و از آشوب اين نگات فهميده بودم

 

سرت رو برنگردوندي واسه اين ، يه عمره بي تو آرامش ندارم

چشام خيرست به اون راهي كه رفتي نمي دوني چقدر چشم به انتظارم

 

سرت رو برنگردوندي كه شايد پشيمون شي از اين رفتن دوباره

بموني پيش اون كه تا ته خط  ؛ كسي رو جز توي تو دنيا نداره

 

مي بيني چي به روزم عشق آورد مني كه گرگ بارون ديده بودم

تموم لحظه ي هاي اين عذاب و از آشوب اين نگات فهميده بودم

 

 

 

جداكننده-متحرك_www.shabhayetanhayi.ir (13)

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در مونوبلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.